ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خب برای روشن شدن اذهان عمومی آخر پست قبلیم رو توضیح میدم شما نظر بدید که آیا من عادیم یا نه؟
ما توی خونمون سیستممون اینه که هرکسی از لیوان خودش استفاده میکنه و به قول معروف لیوان دهنی استفاده نمیکنیم، همینطور مثلا سر سفره غذا هر بشقابی قاشق داره هر کاسه ماستی و هرچیزی که سر سفره باشه قاشق یا چنگال داره (البته بجز مثلا بشقاب سبزی یا پیاز) و ما اصلا قاشق دهنی استفاده نمیکنیم.
یا اگر مثال دیگهای بخوام بزنم ما وقتی از سماور برقی یا کتری استفاده میکنیم چون قوری رو که روش بگذاریم بخار آب که به تهش بخوره مایع میشه و چکه میکنه توی کتری یا سماور در نتیجه ما در این حالتها قوری رو روی زمین یا سنگ اوپن نمیگذاریم بلکه یه نعلبکی شسته یا چیز مشابهی رو استفاده میکنیم و قوری رو روی اون میگذاریم که تهش کثیف نشه!
حالا به نظر شما اینها وسواسه و زیادهرویه؟
خب درواقع همیشه وقتی توی خوابگاهها بودم متوجه شدم که کمتر آدمهایی اینجورین، یه موردی رو که اولین بار موقع لیسانس فهمیدم اینه که (گلاب به روتون ) حتی خیلیها از مستراح که میان بیرون فقط دستشون رو آب میکشن و از صابون استفاده نمیکنند، یادمه اونموقع باورم نمیشد چون از نظر من اصلا همچین چیزی امکانپذیر نبود
اینه که به اینچیزها در محیط خوابگاهی عادت دارم ولی خب شاید سن و سال بالاتر باعث شده انعطافپذیریم کمتر باشه و یا واقعا هم اتاقی فعلیم یه مرحله از اون چیزهایی که دیده بودم خفنتره
ایشون قاشق دهنی که اصلا تو دیکشنری خانوادگیش نبوده و اولین بار از من شنیده، دیگه مثلا وقتی من میوههایی رو که میخوام پوست بکنم قبل پوستکندن زیر شیر آب میگیرم تعجب میکنه و حتی میگه ما برا مهمون هم میوههای مثل پرتقال یا انار رو همینجوری از کارتن میچینیم توی جامیوهای و پذیرایی میکنیم و مگر اینکه خاکی باشند که شستشو لازم داشته باشن... دیگه سرتون رو بدرد نیارم تفاوت زیاده
سلام
نه،منطورم دونه هایی ه صاب پرنده به پرنده مید.....
مرسی
میشه نظر که میزارید ادرس وبم بزارید که من دیگه مجبور نشم بگردم تو وبم دنبال ادرس
ممنون که سر زدی
سلام
ممنون بخاطر پاسخ،
آره حتما
والا دقیقاً منم میخواستم همینا رو ازت درباره پست قبلیت بپرسم خوب شد شفاف سازی کردی. عرضم به حضور انورتون شما عادی هستین، این آدما (من جمله خود بنده) رد کردن. نگران نباش، نرمالی، منی که با سگ و گربه م تو یه بشقاب غذا میخوردم عادی نیستم... البته بگم زندگی آدمو به اینجا میکشه، تو یه وضعیتی گیر میکنی که دیگه این چیزا برات بی اهمیت میشه. مثلاً یه شب سرده تو ایستگاه قطار موندگار شدی، بغل قطارا گرمه صندلی نیست بیرون سرده صندلی هست. خوب عقل سلیم میگه تو گرما بخواب، پس خیلی شیک و اتو کشیده دراز میکشی بغل یه ستون تو گرما، رو زمین، اونجایی که شاید سگه هم کار خرابی کرده و تخت تا صبح تو گرما میخوابی. یا مثلاً از راه دور اومدی هیچ جا رو نداری بری رفتی خونه رفیقت، پارتیه، سگ صاحابشو نمیشناسه، اولین پرس غذای نصفه ای که میبینی اون گوشه بی صاحاب مونده رو برمیداری و د بخور، دیگه به این فکر نمیکنی چند نفر این غذا رو با همین قاشق خوردن. این میشه که آدم اینجوری میشه...
سلام بانو خوبی؟
مرسی که سر زدی
این روزا داشتم فکر میکردم که کجایی خبری ازت نیست
پس ما عادییم ممنان واقعا
آره خب حرف درستی رو گفتی، منم قبول دارم که آدم باید انعطافپذیر باشه ولی خب وقتی بغل قطارا گرمه و صندلی نیست و بیرون هم که صندلی هست بازم گرمه خب چه کاریه آدم اون چند قدم راه رو بره بیرون و روی صندلی بشینه.
وسواسی
وسواسی
وسواسی
وسواسی
آیکون کرم داشتن...خخخخخخخخخخخ
سلام
فکر می کنم شما عادی هستید خب به نظر باید منطفا همین طور باشه خودم هم همه این موارد رو رعایت می کنم یه چند مورد فقط اضافه تر
هم اتاقیهاتون من رو یاد هم اتاقیهای لرم انداخت راستی هم اتاقیهاتون لر نیستن. واقعا این جور موارد که اصلا کوتاه هم نمیان و فکر می کنند درسته ادم حرص می خوره ولی موجب میشه ادم با هر شرایط سختی به راحتی کنار بیاد اون بدیشون به این خوبیشون در.
سلام
والا من فکر کنم این عادتها زیاد ربطی به قومیت نداشته باشه ولی خب یکیشون لره اون یکی که اینجا خیلی تعریفش کردم فارسه، البته دوتا هم اتاقی کُـرد هم دارم. بین اینها این شیرازیه خیلی خداست ولی خب اون کُــردها در حد خوابگاه عادی هستن و کم و بیش رعایت میکنند ولی خب اون لره هم یه چیزایی رو رعایت نمیکنه که دیگه در این مجال فرصت نشد بگم
سلام
ممنون بابت شفاف سازی سازنده تون جناب استاد
راستش باید بگم که کارهاتون خیلی هم غیرعادی به نظر نمیرسه که بخوایم وسواس رو بهتون نسبت بدیم
راحت باشید و به پاکیزگی ادامه بدین
سلام
شفافیم دیگه