نانوشتهـ‌هایـ یکـ‌انسانـ

یکـ‌انسانـ و یکـ ذهنـ، گاهـ متفاوتـ و گاهیـ آشنا!

نانوشتهـ‌هایـ یکـ‌انسانـ

یکـ‌انسانـ و یکـ ذهنـ، گاهـ متفاوتـ و گاهیـ آشنا!

ترس، خودانکاری، دندون!!

اول از همه آرزومندم که روزهای خوبی رو گذرونده باشید و روزهای بهتر و شادتری رو در پیش رو داشته باشید.

والا من الان که این متن رو مینویسم سرماخوردگی دارم!! بله اینجوریه که ۶ماه توی اون قطبستان سرمانخوردم بعد ۵ روز تو شهر خودم بودم و سرماخوردم 

و اما از هر چه بگذریم از دندون نمیشه گذشت  که البته متاسفانه دندونهای من این شکلی نیستش...

خب همیشه فکر میکردم تنها دلیلی که دندون‌پزشکی نمیرم از ترسه... اما چند وقت پیش به این نتیجه رسیدم که شاید مهمترین دلیل خودانکاری باشه و در مرحله بعدی ترس، حالا با این همه بعد عمری امشب رفتم معاینه دندونپزشکی تا بر مبنای دندونهام نوبت بده، یعنی باید میدیدین دکتره توی دهنمو چه جوری نگاه میکرد  یعنی هی نگاه میکرد و هی میگفت اوضاع دندونهاتون خیلی خرابه  دیگه همین بس که اینطور گفت: این دندونها رو میخواین نگه دارین؟

من :-|

بله خوب اونایی رو که میشه نگه میدارم، یه ۴ یا ۵ تایی رو شمرد که کشیدنی بودن بقیه هم اکثرا ترمیمی بجز یکی یا دوتا از دندونهای جلو که گفت با روکش میشه یه کاریش کرد که البته چون گفتم بعد عید نیستم اونو گفت میشه بعدا انجام داد ولی چون وقتش خالیه گفت بقیه رو میتونه توی این مدت سر هم بیاره.

حالا فردا شب اولین نوبتم هستش تا ببینم چه میکنه امیدوارم همونطور که گفتند دکتر خوبی باشه و تجربه‌ای مثل همکارهای قبلیش برام ایجاد نکنه