نانوشتهـ‌هایـ یکـ‌انسانـ

یکـ‌انسانـ و یکـ ذهنـ، گاهـ متفاوتـ و گاهیـ آشنا!

نانوشتهـ‌هایـ یکـ‌انسانـ

یکـ‌انسانـ و یکـ ذهنـ، گاهـ متفاوتـ و گاهیـ آشنا!

یک روز و دو خبر بد!!

امروز ظهر بود که بحث کربلا رفتن خواهر و دامادمون مطرح شده بود و ما برادرها هم که کلا با پول تو حلقوم کشورهای دیگه ریختن اونم کشورهای عربی که یا مثل عربستان مستقیما با ما مشکل دارن و الانم تو یمن مثل آب خوردن غیرنظامی میکشن و یا هم بهترینشون که عراق باشه که همه میدونیم که کافیه کشورش خودشو جمع و جور کنه تا برا ما تره هم خرد نکنن!! مخالفیم.

در وسط همین بحث‌ها بود که داداشم مطرح کرد همین امروز یه مورد بود که تو سایتهای خبری هم اومده که گویا دو مامور بازرسی به بهانه بازرسی بدنی به دو تا نوجوان پسر ایرانی تجاوز کردند!! 


این اولین خبر بدی بود که امروز شنیدم و بعدا تو تابناک خبر غیر رسمیش رو دیدم و خوندم... خبر دوم که بسیار ناراحت کننده بود خبری بود که همین چند دقیقه پیش «اینجا» خوندم... و اون اینکه دوتا پیمانکار شهرداری با هادی ساعی و عموش درگیر میشن و عموی هادی متاسفانه بطرز مشکوکی فوت میکنه و با ضربه چوبی که به پای هادی اصابت کرده پای این قهرمان ورزشی کشورمون دچار آسیب دیدگی شدید شده... واقعا ناراحت کننده بود... 

اونوقت میدونید دعوا از کجا شروع شده؟ از اونجا که پیمانکارا که مسئولیت جمع آوری زباله رو برعهده داشتن توی این کار کوتاهی میکردن و زباله رو از داخل باشگاه جمع نمیکردن و کارگرهای باشگاه باید زباله رو بیرون میبردن و شهردار اون منطقه در بازدیدش وقتی به این کوتاهی واقف شده به پیمانکارها گفته که کم کاری نکنید و زباله ها رو از داخل باشگاه جمع کنید و اونها هم برای همین مسئله کوچیک عصبانی بودن و با عموی هادی و خودش درگیر شدن و  ادامه ماجرا...


بدبختی من اینه که منی که ۲۰ سال توی این مملکت درس خوندم بخوان بهم کار بدن هزارتا لایه گزینش و غیره رو باید از سر بگذرونم... آیا اینها برای این کارها که پیمانکار و کارگرش مستقیما با مردم سر و کار دارن یه ذره از این دقت ها رو انجام میدن؟؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد