نانوشتهـ‌هایـ یکـ‌انسانـ

یکـ‌انسانـ و یکـ ذهنـ، گاهـ متفاوتـ و گاهیـ آشنا!

نانوشتهـ‌هایـ یکـ‌انسانـ

یکـ‌انسانـ و یکـ ذهنـ، گاهـ متفاوتـ و گاهیـ آشنا!

ادامه‌ای بر پست قبل...

خب اولش در یک خط کل حرفی که در اون چند صد بیت فروغ گفته رو بگم و بعد برم ادامه ماجرا:

فروغ درواقع از این دید نگاه کرده که میشه از خدا گله کرد بخاطر اینکه ما در یه جبر احاطه شدیم و اختیاری خارج از جبری که توش گیر کردیم برامون نیست، در قسمت زیادی از شعرش این موضوع رو با این مثال شرح داده که شیطان داره گله میکنه که من خودم از این موجود زشت بیزارم و خدا منو به این شکل افریده و در حال ناله کردنه...


خب امروز بصورت اتفاقی تو فیس یه مطلب رو دیدم که یکی از دوستان به اشتراک گذاشته بود که یه جورایی برام جالب بود که به این مطلب میخوره و میشه یه جورایی اونو پاسخی به شعر فروع دونست:


روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا میزان ایمان دانشجویان اش را بسنجد .
او پرسید: (( آیا خداوند , هرچیزی راکه وجود دارد , آفریده است؟ ))
دانشجویی شجاعانه پاسخ داد : (( بله ))
استاد پرسید: (( هرچیزی را ؟! ))
پاسخ دانشجو این بود: (( بله ; هرچیزی را. ))
...
استاد گفت: (( دراین حالت , خداوند شیطان را آفریده است . درست است ؟ پس خداوند هم شیطنت کرد.))
برای این سوال , دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند .
ناگهان , دانشجوی دیگری دستش را بلند کرد و گفت:
(( استاد ممکن است از شما یک سوال بپرسم؟ ))
استاد پاسخ داد: (( البته ))
دانشجو پرسید: (( آیا سرما وجود دارد؟ ))
استاد پاسخ داد: (( البته, آیا شما هرگز احساس سرما نکرده اید؟ ))
دانشجو پاسخ داد: (( البته آقا, اما سرماوجود ندارد. طبق مطالعات علوم فیزیک, سرما, نبودن تمام و کمال گرماست و شیء را تنها درصورتی می توان مطالعه کرد که انرژی داشته باشدو انرژی را انتقال دهد و این گرمای یک شیء است که انرژی آن را انتقال می دهد . بدون گرما اشیاء بی حرکت هستند, قابلیت واکنش ندارند ; پس سرما وجود ندارد . ما لفظ سرما را ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم . ))
دانشجو ادامه داد : (( وتاریکی ؟ ))
استاد پاسخ دا د : (( تاریکی وجود دارد . ))
دانشجو گفت: (( شما باز هم در اشتباه هستید آقا! تاریکی , فقدان کامل نور است. شما میتوانید نور و روشنایی را مطالعه کنید اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید. منشور نیکولز, تنوع رنگ های مختلف را نشان می دهد که در آن طبق طول امواج نور , نور می تواند تجزیه شود . تاریکی , لفظی ست که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم. ))
و سرانجام دانشجو ادامه داد: (( خداوند, شیطان را نیافریده است . شیطان فقدان خدا در قلب افراداست. شیطان فقدان عشق, انسانیت و ایمان است. عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند . آنها وجود دارند و فقدانشان منجر به شیطان می شود. ))

نام این دانشجو (( آلبرت انیشتین )) بود!!!

نظرات 7 + ارسال نظر
ستاره کویر جمعه 27 دی 1392 ساعت 09:19 ق.ظ http://hadiseashna.blogsky.com

«همه از خدائیم، به سوی خدا میرویم»
کلّ هستی از خداست. آنچه در دنیای توهّمتان می بینید، از ذات احدیّت نشأت گرفته است. آیا چیزی جز خدا و جز از خدا می بینید؟ خدا آنچه هست، آنچه نیست، آنچه خواهد بود و آنچه بوده است، می باشد. خدا تنها حقیقت، تنها زندۀ واقعی، تنها حیات جاودان و تنها شعور حاکم بر هستی است.
جز خدا نیست. هر چه هست، خداست. جز خدا نبینید، جز خدا نپندارید و جز خدا حامی ای نجوئید که او ذات یگانۀ هستی است. تنها حقیقت ماندگار و تنها پدیدۀ جاودان. جز او هر چه هست، همه از اوست. با اوست. در اوست و تنها اوست که هست و غیر او هر چه هست، زندگانی از او می یابد که او وحدت بی منتهاست. (از وبلاگ حدیث آشنا)

ممنون از نظرتون

حبه شنبه 28 دی 1392 ساعت 11:45 ب.ظ

با این حساب جهنم هم وجود ندارد!!

حرفش در مورد وجود شیطان قشنگ بود

جالبه به نظر آلبرت هر چیزی رو که نشه مطالعه کرد باید گفت وجود نداره!!فقدان یه چیز باعث به وجود اومدن یه چیز دیگه شده!

جهنم چرا وجود نداره؟ مگه ما به جهنم جایی رو میگیم که مثلا فقدان امکانات بهشتی باشه؟ که البته به نظر من این رو نمیگیم چون ما براش یه چیزای اضافی میگیم، یعنی علاوه بر اون فقدان عذاب و آتش و اینها رو هم با خودش داره...
ولی از اون دیدی که انیشتین گفته چیزی رو که روش نشه مطالعه کرد پس باید گفت وجود نداره کلا مواردی مثل بهشت و جهنم و ... از دایره وجود خارج میشن
هرچند باز در اینجا به نظرم رفیقتون آلبرت جان منظورش این نبوده، در واقع گفته چیزی از اول برای مطالعه وجود نداشته و فقط اسمیه که ما روی فقدان چیزهای دیگه گذاشتیم.

زویا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 12:08 ب.ظ

منم جای آلبرت بودم همچین جوابی میدادم...چیه مگه؟ شق القمر نکرد پس ایشششششششششششش

وا شایدم شق القمر کرده خودتو دست پایین نگیر

حبه یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 12:25 ب.ظ

وااا رفیقه من است،خودش بهم گفت منظورش این بود

میفهمم چی میگه اما ....

یه لحظه فکر کردم پس فقدان یه چیزی باید وجود نداشته باشه یا متضاد یه چیزی ،که گفتم احتمالا جهنم هم وجود نخواهد داشت!

عجب اونجوریه که خب پس منظورش رو شما تفسیر کردی

پرشکوه شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 12:28 ب.ظ http://parshkooh.persianblog.ir/

سلام
نظر من درباره شیطان اینه که خدا شیطان رو نمادی برای گمراهی انتخاب کرده. کسانی که به سمت شیطان میرن به نظزم راه گم کرده اند لزومی به وجود شیطان نیست شیطان زمانیه که ما اشتباه کردیم

سلام
بله این هم یک شکل از بیان شیطانه، به عبارتی چون بسیاری از بد و خوب‌ها نسبی هستند درنتیجه شکل و تعریف شیطان هم نسبیست.

مرد کوچک من شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 07:37 ب.ظ http://mardekoochakeman.blogfa.com

اثبات بعضی چیزا با اینکه بدیهی هم هستند کار خیلی سختیه

دقیقا

travis یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت 09:26 ب.ظ http://teravis.wordpress.com/

سلام. ببین کامنتای من درست شد؟؟ :(

والا اونروز چک کردم که درست نبود، حالا بعدا دوباره چک میکنم، اگر درست نشد اشکال نداره، یه راه حل اینه که با یوزر و پس وردپرسم وارد بشم که اگر پیدا کردم وارد میشم اگر هم نه یکی درست خواهم کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد