خوب با توجه به پ.ن. پست قبلی به این نتیجه رسیدم که هر از چندگاهی که در سکوت به سر میبرم و حرفی برای گفتن ندارم با گذاشتن مطالبی که به نظرم جالب میاد و یا لینک به مطالبی که به نظرم جالب بوده وبلاگم رو از حالت سکون در بیارم و سرزندهترش کنم.
خب این اولین پستم در این راستاست، برید سراغ ادامه مطلب
چند روز پیش بصورت اتفاقی به یه مطلب و لینک به وبلاگی برخوردم از یک بانویی آمریکایی و چندتا از پستهاشو خوندم و تجربههاش و دیدگاهی که بهش رسیده بود برام جالب اومد، برای اونهایی که حوصله نخواهند کرد اصل مطلب رو بخونن یه چندتا از مطالبشو اینجا میگذارم و آخر پست هم لینک پستها هست که میتونید اونجا کل مطلب رو بخونید.
داستان این بانو برحسب اتفاق به یکی از جنبههای بحث و تمرین من و چندتا از دوستان هم نزدیکه، در واقع این دختر که هیکلی نسبتا درشت و چاق داره بخاطر فشارهایی که از طرف جامعه بوجود اومده دچار ضعف در اعتماد به نقس بوده و وقتی کوچیک بوده خیلی خودش رو رنج داده، اما الان خودشو پیدا کرده و سعی میکنه با بیان تجربیاتش و چیزهایی که بهشون رسیده دیگران رو هم تشویق کنه به بدنشون احترام بگذارن تا بخاطر تصویرهای اغراق آمیزی که در رسانهها تبلیغ میشه خودشون رو عذاب ندن، یه بخش از جملاتشو با هم بخونیم:
We hear this said a lot - “She/he has a great body.” Well, sh*t. That must mean that something called a bad body exists out there. But here’s the good news - it’s a lie. There is no such thing as a good or bad body. Our bodies are all beautiful because they are vessels for our souls. They allow us to feel, express, hurt, love, laugh, cry, and most importantly create change in the world.
اینجاش جالبه که میگه وقتی میگیم «فلانی هیکل درستی داره» در واقع داریم میگیم «هیکل ناجور» وجود داره!! و فکرشو بکنید که ما بزرگترها بارها و بارها با حرف و یا عملمون به کوچکترها که ما رو الگوشون قرار میدن بصورت غیرمستقیم و ناخودآگاه این پیام نادرست رو میرسونیم که این شکل خاص (و در واقع دروغین و فتوشاپ گونه) شکل درسته و همه شکلهای دیگه غیرقابل قبولند.
ادامه حرفاش هم توی این پاراگراف دوست داشتنی بودند، در ادامه هم حرفای جالبی میگه:
My body happens to be curvaceous. I have never been small, and never will be. And that’s just f*king fine. I am a happy, healthy, size 10/12 who has been blessed with an able body that tries it’s best to work with me, not against me. My body allows me to go to college. My body lets me walk my dogs. My body lets me hug my mom and dad. And most importantly, my body enables me to help others in need.
For me (and this is JUST my experience, everyone has different experiences), I exercise, eat things of nutritional value, and when I want some f*king ice cream, I EAT SOME F*KING ICE CREAM.
MOST OF ALL, this picture is for me. For the girl who hated her body so much she took extreme measures to try to change it. Who cried for hours over the fact she would never be thin. Who was teased and tormented and hurt just for being who she was.
اولا این بنده خدا اصلا چاق نیستش کههههههههه! چون خارجیها یا خیلی چاقن یا خیلی لاغر و پس این خارجی نیس!! (کلا خواستم پستت رو ببرم زیر سوال)خخخخ
بستنییییییییییییی بهترین و لذیذترین دسر دنیااااااااس و واقعااا وقتی باید خوردش باااااااااااااااااید خوردش
:D خوب درواقع بیشتر از چاق شاید بشه گفت درشته
اون عکس نیمه عریان که گفتم رو اگر ببینی میبینی با اونچیزی که توی رسانهها به عنوان مانکن معرفی میشه از زمین تا آسمون فرق داره...
بله واقعا بستی خیلی خوب است :D
سلام خوبید؟
اینقدر این خارجیکا دیدگاه هشون نسبت به همه چی متفاوته که آدم تو کارشون میمونه بخدا
خب اینی که گفته آدم باید به بدنش و شرایط ظاهرش احترام بذاره راست گفته و همین طور نعمت سلامتی که ازش برخورداره
ولی خب آدم نمیتونه از زیبایی هم چشم پوشی کنه میتونه؟
ولی اینکه به اونچه که هستی با دیده تحقیرهم نگاه نکنی واقعا هنره!
سلام مرسی :)
بله آدم نمیتونه از زیبایی چشم پوشی کنه، اما تا زیبایی رو کی تعریف کرده باشه و چطور؟ مشکل اینه که تعریفی که از زیبایی ارایه شده به سمتیه که جوامع رو مصرف کننده وسایل آرایشی و نیازمند به عملهای زیبایی کنه.
به نظر من در حالت آرمانیش باید جامعه یک آدم با اون ظاهر عادیی که خدا خلق کرده رو زیبا میدید، اما اگر عکس همین خانم رو در وبلاگش ببینید خب اگر قرار باشه از زیبایی با تعریف فعلیش چشم نپوشه حداقل بیش از دو یا سه عمل زیبایی سنگین لازم داره که تازه آخر کارش معلوم نیست چی بشه.
بله واقعا هنره، اینکه عادت کنیم به خودمون و داشتههامون احترام بگذاریم کار مهمیه و البته ساده هم نیست.
چقدر جالب... دقت کردی وقتی آدم وارد یه مسیر فکری جدید میشه کلی نشونه از این اور و اون ور براش میاد که با این مسیر جدید ارتباط دارند؟
نمونه اش همین وبلاگی که گفتی... توی تمرینات آینده پستهایی هست که در مورد همین چاقی و احترام به بدنه.
ممنون که زحمت کشیدی و لپ مطلب رو گفتی. تنبل هم خودتی ها. خب وقت نمیکنم برم وبلاگ انگلیسی بخونم. برای اومدن به نت و گذاشتن تمرینات هم کلی باید برنامه ریزی کنم...
دقیقا اینی که میگی برام زیاد پیش اومده و در این مورد هم وقتی پستهاتو خوندم دیدم چقدر جالبه که موضوعهای نزدیک به همی مطرح شدند.
بابا تو رو نگفتم که :D تو که واقعا پست تمرینها رو که میگذاری من هر بار میگم ای ول به این بانوی پاییزی :)
بعدا میگید چرا نظر نمیزارید...خو وقتی دیر به دیر تایید می کنی ادم حسسسسش می پره دیگهههه
;;) :D
خوبه ادم از خودش راضی باشه در هر موردی. رضایت کلی از خود موجب احساس خوشایند در انسان میشه.
دقیقا موافقم